مانیا مانیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

سلام کوچولوی مامان

كم‌خونی‌ به‌ هنگام‌ بارداری‌ ـ anemia during pregnancy

كم‌خونی‌ به‌ هنگام‌ بارداری‌ ـ anemia during pregnancy   كم‌خونی‌ به‌ هنگام‌ بارداری‌ عبارت‌ است‌ از كافی‌ نبودن‌ هموگلوبین‌ به‌ هنگام‌ بارداری‌. هموگلوبین‌ یك‌ پروتئین‌ درون‌ گلبول‌های‌ قرمز است‌ كه‌ اكسیژن‌ را به‌ بافت‌های‌ بدن‌ حمل‌ می‌كند.   علایم شایع :   ۱. حالت‌ تنگی‌ نفس‌ ۲. خستگی‌، ضعف‌، یا غش‌ ۳. تپ...
10 ارديبهشت 1390

روشهای آگاهی از زمان بارداری

روشهای آگاهی از زمان بارداری     در روش آگاهی از زمان باروری ، مجموعه ای از اطلاعات به خانمها داده می شود تا آنها بدانند که در چه روزهایی از ماه به احتمال زیاد می توانند در صورت انجام مقاربت حامله شوند ودر چه روزهایی این احتمال کم می باشد . خانمها می توانند با مشاهده تغییراتی که در بدنشان ایجاد می شود بفهمند که زمان تخمک گذاری (آزاد شدن تخمک از تخمدانها ) چه موقعی می باشد . سپس آنها می توانند با استفاده از این اطلاعات از بروز حاملگی جلوگیری نمایند . موثر ترین راه برای کشف این موضوع که زمان باروری هر شخصی در چه روزهایی از ماه می باشد ، استفاده از هر سه روشی است که در اینجا توضیح داده می شود . آگاهی از زمان باروری ، میزان...
10 ارديبهشت 1390

از لقاح اسپرم و تخمک تا تولد

از لـقـاح اسپرم و تخمک تا تولد ارسال شده توسط . در آگوست 23, 2008     زنـدگی شـمـا بـا لـقـاح یـافـتـن یـک اسپرم و یک تخمک آغاز گــردیده. در این لحظه 46 کروموزوم با 30 هزار ژن با یکدیگر  ترکـیب می گردند تا تمام مشخصات فیزیکی شما همچون جـنـسیت، تـیـپ بـدن، ویـژگــیهای چهره، رنگ پوست،مو و چـشمـان شمـا را تعیـیـن کنـنـد. هنـگـامی که لقاح صورت می گیرد زیگوت ایجاد می گردد. این زیگوت یا همان تخمک بــارور شده  تکثیر یافته و  پس از گذشت 5 روز از یک سلول به 107 سلول میرسد.     شما در طول مدتی که درون رحم قرار دارید توسط کیسه آمنیوتیک احاطه گشته اید. کیسه آمنیوتیک کیسه ای ست نازک که درو...
10 ارديبهشت 1390

خدایا شکرت...

      این عید ، عید قشنگ تری بود چون نی نی عزیزم ، اونی که مدتها منتظر اومدنش بودیم تو شکمم با ما سر سفره هفت سین بود ...   یادمه پارسال من و شوهری از خدا خواستیم که سال دیگه نی نی عزیزمون هم با ما سر سفره باشه ...   خدایا شکرت که دعامون مستجاب شد ...   خدیا شکرت که این لحظه های قشنگ رو به ما هدیه کردی ...   وقتی دعای سال تحویل خونده میشد ، فقط گریه میکردم و داشتم شکرت میکردم خدای مهربون ، تو چقدر مهربونی ، چقدر ماهی ...   ای کاش ما آدما یه کم بیشتر قدر لطف و محبت تو رو میدونستیم ، ای کاش رسم شاکر بودن رو یاد بگیریم و هیچ وقت یادمون نره که برای ما چه کارا که نکردی ...!  ...
7 فروردين 1390

روزی که فهمیدم مادر شدم... عجب روز قشنگی بود

روزی که فهمیدم مادر شدم... عجب روز قشنگی بود روز 30 شهریور بود ، دقیقا یک روز پریودم عقب افتاده بود ... پریودام همیشه منظم بود و 28 روزه ... نمیدونم چرا ولی اون اون یه حس دیگه داشتم انگار میدونستم خبریه ولی از یه طرف هم نمیخواستم خودم رو امیدوار کنم که بعدا تو ذوقم بخوره... روز 21 پریم خونه مادرشوهرم که بودم بعد از اینکه سفره شام رو انداختیم ، رفتم دستشویی یه لک کوچولوی صورتی تو لباس زیرم دیدم ، ولی هیچ درد پریودی نداشتم ، با توجه به شناختی که از بدن خودم داشتم و میدونستم اگه پریود باشه بدون درد لک نمیبینم و از طرفی از اونجایی که شنیده بودم خیلی ها لک لانه گزینی رو میبینند ، یه کم مشکوک و در عین حال خوشحال بودم ... از فردای همون روز ، قر...
24 اسفند 1389

استرس های مادر شدن

  با تمام قشنگی های مامان شدنم ، هفته های اول خیلی استرس داشتم ، خوب یادمه تو هفته 8 بودم که یه لک کوچولو دیدم داشتم از غصه دق میکردم ، زنگ زدم شوهری زود اومد و رفتیم دکتر ، دکی هم سونوی واژینال کرد و گفت مشکلی نیست ... بهم شیاف سکلوژیست داد  یادمه برای سونوی NT چقدر استرس داشتم ... وقتی دکتر سونوگرافی داشت سونو میکرد به تنها چیزی که فکر نمیکردم جنسیت نی نی عزیزم بود ... وقتی دکتر گفت خدا رو شکر همه چیش سلامته ، فقط بغض داشتم و با گریه از خدا تشکر کردم ... دیگه هیچی برام مهم نبود...  بعد اون تست کواد مارکر و استرس های خودش ، تو اون یه هفته ای که جواب آزمایشم حاضر بشه مردم و زنده شدم ، انقدر این استرس یک هفته ...
10 دی 1389