بازگشت مجدد مامان و مانیا به خانه
الان یه دو روزیه که مامان باز میاد خونمونو مانیا خانومو نگه میداره اولش گفتم امتحانی ببینم مامان سختش نباشه تا بعدش چی بشه
اینجوری هم راحتترم هم مانی هم مامان
امیدوارم مامانم فقط خیلی اذیت نشه
دخملک مامان هم که دیگه درسته منو قورت میده هزار ماشاءاله دخترکم
شعر چشم چشم دو ابرو رو هم کامل حفظ شده
آهوی دارم خوشگله میخونه
عروسک من میخونه
فداش بشم الهی
چقدر بچه ها زود بزرگ میشن البته این یه زنگ خطر برای ما هم هست اینکه داریم خیلی زود پیر میشیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی