مانیا مانیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

سلام کوچولوی مامان

مامانی دلمو شکوندی... یه دنیا غم داره دلم

1391/2/7 18:08
نویسنده : م.م
5,943 بازدید
اشتراک گذاری

امروز میشه شش روز که مانیا لب به شیر من نزده !!!

هر بار دعوتش کردم به خوردن گریه کرد ، دیشب گفتم خوابالو بزارم دهنش شاید خورد اولش کلی خوشحال شدم ولی یه هوو اووق زد و گریه کرد ..... دلم شکست

خدا میدونه تو اون دو ماه اول بعد زایمانم بخاطر زخم سینه ام چقدر گریه میکردم چقدر درد کشیدم هر دوا و دارویی که گفتند به سینه ام زدم که خوب بشه

روزای سختی بود

بعد اون برای زیاد شدن شیرم هر چی گفتند خوردم و تحمل کردم که شیرم از بین نره خوب باشه و خوب هم بود خدارو شکر ، خیلی نبود ولی مقوی و سالم بود چون خوب وزن میگرفت.

ولی حالا..

الان روزای خیلی سختریه!!!!

دیروز خونه مادرشوهرم بودم وقتی میدیدم پسر جاریم چطور سینه مامانشو با ولع میخوره غصه ام شد ، هر چی گفتم مانیا ببین نی ین می می مامانشو میخوره تو هم بیا بخوره ... اصلا انگار نه انگار...

فقط آه میکشم و حسرت میخورم ، همین ...

ولی هنوز امیدوارم ولی خوب چه فایده ، روز به روز شیرم داره کمتر میشه !!!!!!

 

چند وقت پیش رفتم بودم تو نی نی سایت و وارد تاپیک رفلاکسی ها شدم و حس کردم مانیا رفلاکسش برگشته ، یکی از دوستانی که تو تاپیک بود گفت دخترش بخاطر رفلاکس سینه مامانشو پس زده و نخورده ، یکی دیگه هم گفت دختر اون از هفت ماهگی نه سینه مامانشو نه شیشه نگرفته !!!

همون موقع ترسیدم گفتم نکنه مانیا هم سینه منو ول کنه که ... آه

 

سه روز پیش بردمش پیش دکتر گوارشش ، اونم تایید کرد که رفلاکسش برگشته ، بهش امپرازول داده که 45 روز بخوره ، ولی آیا شیر من هم 45 روز دووم میاره !!؟

دلم گرفته

بعضی ها میگند بیخودی سخت میگیری تازه راحت شدی ، ولی بخدا دلم یه جوریه من این ارتباط با دخترمو دوست داشتم حس خوبی بهم میداد حس واقعی مامان بودن ... واسه همین خیلی ناراحتم حالا بگذریم که شیر مادر خیلی مفیده و لازمه براش

ای کاش مانیا برگرده به طرف شیر مامانش

ای خدااااا...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

حنان
13 اردیبهشت 91 11:43
مانیای ماه خاله فدات دل مامانیو نسکن دیگه...
خداجونم ...
دیروز رفتن مشاوره قبل مامان شدن
دعا کن زود بشه...
نیومده دلتنگشم...
زینب کوچولومو...


مرسی خاله مهربون
انشاءاله خدا خیلی زود یه نی نی سالم و خوشگل بهت بده
میدونم چه حالی داری انشاءاله زودی میاد پیشت
مامانی درسا
29 اردیبهشت 91 0:47
تولدت مبارک عزیزم انشاالله 120 ساله شی


مرسی خاله جون
مادر
29 اردیبهشت 91 12:05
سلام
اول تبریک تولد فرزندتونامیدوارم همیشه سلامت و شاد باشه.
دوم از این همه مهر مادری مه شما به فرزند زیباتون دارید و این همه نگرانی بخاطر شیر نخوردن فرزندتون دارید.من هم با نوع دیگری از این جور مشکلات با فرزندم هستم
امیدوارم شما هم شاد باشی و خوشحال


سلام دوست عزیز
ممنون اول از بابت تبریک
دوم هم از لطف شما ، همه مادرا همیشه نگران بچه هاشونند حالا هر کس یه جور
بازم ممنون
مامان علي خوشتيپ
29 اردیبهشت 91 15:43
تولدت مبارك عزيزم.الهي 120 ساله شي


مرسی خاله مهربون
بوس
نرگس(مامان ساینا)
31 اردیبهشت 91 12:40
عزیز دلم غصه نخور
تو باید قوی باشی و مانیا همیشه فقط با تو رابطه مادر و دختر داره و تو با نگاهات احساست را بهش میدی
ببوسش و واسش اسفند دود کن


مرسی گلم
ممنون
بوس
مامان محمدرضا
5 خرداد 91 18:55
می فهمم چی میگی .
پسر من روزهای اول سینمو نمی گرفت . مجبور شدم بهش شیشه بدم . خیلی ناراحت بودم . وقتی سینمو گرفت خیلی ذوق کردم .
الان آقا شیشه رو قشنگ نمی گیره و فقط میخواد زیر سینم باشه


همه خوشبحالت هم خدارو شکر
دختر من که کلا بیخیال سینه شد و شیشه خوره!
مامان ال آی
1 شهریور 91 8:51
سلام .. .وای سه ماهه اول ما هم همینجوری بودیم .
ریه .. بیقراری .. زخم سینه .. نگرفتن سینه توسط دخترم ..
مجبور بودنم شیرم رو بدوشم و تو شیشه شیر بدو
خیلی خیلی روزای سختی بودد..
امیدوارم موفق باشی .


ممنون گلم
خاطره
7 خرداد 92 13:26
سلام اولین باره که وارد وبلاگت شدم وقتی دیدم اینقد غصه خوردی ناراحت شدم
منم پسرم چند روزه که یکساله شده
حدود5-4 ماهه که بود همینجوری شیرمو ول کرد و تا حدوود یه ماه اذیتم کرد و نخورد کلی دکتر رفتم دکترم بهم گفت شاید چیزی خوردم که طعم شیرمو عوض کرده مثل سیر و زیره و ترشی و... چند وقت اینجور چیزای تند نخور و سیب و گلابی زیاد بخور شاید طعم شیرت خوب بشه انشاا..
الان که پسرم یکساله شده آنچنان شیر میخوره که نگو


ممنون دوست مهربونم
خدارو شکر نی نی شما به شیر مادرش برگشت
دخترم بخاطر رفلاکس بیشتر نتونست بخوره ولی واقعا دوران خیلی سختی بود
بازم ممنونم بهمون سر زدی
soheila
12 بهمن 92 18:39
سلام.ایشاله کوچولوتون همیشه سلامت باشه خواهر من هم بعد از زایمان تا 2 ماه سینه هاش زخم بود تا بچه شیر میخورد خواهر من گریه میکرد خون میومد از سینه هاش خیلی درد داشت هر دکتری که به فکرمون رسید رفتیم فایده نداشت آخر یک دکتر فهمید و گفت زخم سینه هات از برفک دهن بچه س برای بچه دارو داد خواهر منم خوب شد
سپیده
8 اسفند 94 9:27
عزیزم دقیقا هم دیدیم آنلاين شدی جواب بده بیا باهم دخترمون رو خوب کنیم
م.م
پاسخ
مدتهاست نیومدم وبلاگ همه چیو گم کرده بودم از اینکه نتونستم پاسخ شما عزیزان رو بدم و اینهمه سال گذشته خیلی ناراحتم 
عذرخواهی منو بپذیرید 🥺🙏🏻