مانیا مانیا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

سلام کوچولوی مامان

اردیبهشت 1393

1393/2/29 16:17
نویسنده : م.م
2,222 بازدید
اشتراک گذاری

هی .... امروز 21 اردیبهشته... و من مامان تنبلو هنوز نمیدونم میخوام برا دختری تولد بگیرم یا نه...

کلا حوصله ندارمغمگین

کلا حال ندارمغمگین

همش خسته امغمگین

 

دیگه حالم داره از خودم بهم میخوره ، بخدا انقده کار دارم که باید انجام بدم ولی اصلا نای از جا بلند شدنو ندارم

یه وقتایی به مامانایی که خونه دار هستند حسودیم میشه .... کار واقعا خسته م کردهسکوت

دلم هم برای مامانم میسوزه هم دخترم هم خودم واقعا نمیدونیم چطور روزامون داره میگذره این وسط همسر اوضاعش از همه روبه راه تره و روان عادی و خوب زندگی براش مهیا است .... بیچاره مامانا که همیشه از همه چی محروم میشنغمناک

خواستم برای تولد مانیا یه تولد تم دار و شیک بگیرم ولی دو چیز مانع شد اول طلب مادرشوهر از همسر که هنوز پولو بهش برنگردونده ترسیدم خرج کنم بگن چرا پول مارو برنمیگردنند در صورتیکه تولد به خرج خودم بود و آقای بابا یه قرووون از جیب نمیزارند مثل همیشه... از طرفی هم گفتم این همه هزینه و خستگی آیا مانیا درک میکنه این نوع تولدو ، زود خسته نمیشه !؟ حقیقتش احساس میکنم مانیا هنوز درک چنین تولداییو نداره منم که میخواستم مفصل و با دی جی بگیرم الان هنوز همین چهارتا بادکنک و کیک براش عالیه

احتمالا مثل پارسال کیک بگیرم یه کم خونه رو تزئین کنم البته بعید میدونم کسیو دعوت کنم یه جمع خودمونی و دو سه نفره

امیدوارم مانیا بزرگ شد بهم گله نکنه چرا تولدهای منو مفصل نگرفتی بخدا دوست دارم بهترین تولدا براش موقعی باشه که بفهمه درک کنه و لذت ببره متنظر

من خودم از تولد بچگی هام چیزی یادم نیست فقط تولد 12 سالگیم که با ارکستر و بزرگ برگزار شد خوب یادمه و بهم خوش گذشت

امیدوارم دخملی مامانیو ببخشیزیبا

حالا ببینیم خدا چی میخوادددد ببینم من تنبلو کی خودمو تکون میدم!!زبان

 

و اما مانیا خانومم مثل همیشه شیرین عزیز و دوست داشتنی یه دو هفته ای که دیگه گوشی خونورو خودش جواب میده منم که از سر کار زنگ میزنم کلی خستگیم در میرهبغل

امروز کار خدا بود ظهر ساعت 12 زنگ زدم خونه مانیا که گوشیو برداشت گفت مامانی تویی ؟! گفتم عزیزم من مامان هستم . گفت پس مامانی کجاست؟! یه هوو هول برم داشت گفتم اتاقارو گشتی گفت آره گفتم دستشویی نیست گفت نه و حسابی بغض داشت . گفتم عزیز دلم الان مامانی میاد نگران نباش که زد زیر گریه حسابی ترسیده بود .... که مامان رسید و گوشیو گرفت .خانوم بدون اینکه به دخملی بگه رفته بود پایین نخود فرنگی بخره ، خدایی کار خدا بود اون لحظه زنگ بزنم بچه م داشت دق میکرد....خطا

خدا رحم کرد مثل همیشه (شکرت)محبت

جالبه به مامان میگم میری یه وقت پایین اول بهش بگو بعدش در رو قفل کن یه دفعه نیاد بیرون ، میگه نمیخواد نمیاد ... آخه مادر من کار یه بار میشه بچه اس کنجکاویش گل میکنه خطرناکه خوب...!!!متفکر

 





الهی تورو به عظمتت قسم همه بچه هارو با دستان فرشتگانت همیشه یاور باش دختر منم مثل همیشه حافظ  و نگهدارش باش... آمین





 

پسندها (2)

نظرات (5)

مامان امیر عباس و ارغوان (دوقلوها)
29 اردیبهشت 93 15:01
تولدت مبارک کوچولوی ناز
بابای ملیسا
18 دی 93 15:25
با سلام . ضمن تبریک به خاطر داشتن وبلاگ زیبا و پر محتواتون ، خوشحال میشم تا از وبلاگ دخترم ، ملیسا ، عشق بابا دیدن کنید . ملیسا منتظر حضور سبز شما تو کلبه مجازی خودش نشسته . راستی ما رو از نظرات خودتون به عنوان یادگاری ماندگار برای آینده فرزند عزیزم محروم نکنید .
سایت تفریحی مگ پا
20 اسفند 93 16:01
بسیار عالی. وبلاگت حرف نداره اگه ممکنه منو لینک کن. ممنونت میشم عنوان: سایت تفریحی مگ پا ادرس: http://magpa.ir بازم لطف میکنی اگه منو بلینکی. اگه لینکیدی خبرم کن مطمئن شم. فدات مامان دلسوز
مامان الی...
1 مرداد 94 23:33
سلام عزیزم تولدت مبارک دوم مرداد تولد گل پسر ما علی آقاست میشه بیای تو وبش و بهش تبریک بگی میخوام کلی پیام تبریک از طرف دوست های مهربونش براش به یادگار بمونه ممنونم از لطف و مهربونی هات... [قلب سلام دوست عزیزم شرمنده من خیلی به وبلاگ دیر سر زدم و الان تولد کوچولوتون خیلی گذشته شرمنده شدم
مهسا امیدی
22 مرداد 94 16:01
سلام به شما پدر و مادر گرامی بخصوص به نی نی کوشوله عزیز نی نی تون خیلی قشنگه انشالله به حق محمد خوش بخت بشه و زیر سایه پدر مادر سالیان سال خوش باشه . . به فروشگاه من سر بزنید خریده ارزان کارت شارژ با قیمت فوق العاده قربونت بشم. میشه لینک فروشگاهم رو بذاری تو وب این فرشته نازنین. . . خریده عمده و ارزان کارت شارژ www.sharjj.ir لینکم کنی هاا عزیز دلم